سلام به آرش جونم
امشب که مشغول بازی کردنت بودی اومدم سراغت وخواستم عکس بگیرم که شما زیاد ازاین کارم خوشحال نبودی.ولی منم به کارم ادامه دادموشما هم با حرکاتت حرفتونشون میدادی:
اولی روهمکاری کردی گلم. تا صدات کردم،آرش:
و میگفتی:مامانی دیگه اومدیییییییی نذاری بازی کنم!
دوباره آروم که شدی:
قرررررررررربون اون خنده هات که دل آدمو میبره:
وگفتی یکی دیگه بگیرو بروووووو:
نمیخوای بریییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به بابا میگماااااا !!!!!!!!!!
بابا باااااباااااا..........تورو خدا بگو بره.(داشتی به بابایی التماس میکردی).
خب دیگه هم هم همممممممممممم...
مامانییی بازم که اومدی:
ولی فقط به خاطرتو:
و این بود بازی امشب پسمل مامان که بخاطر من بهش نچسبید.
منو ببخش دیگه عزیزم............